درد ! ..
من اگر دیوانه ام
با زندگی بیگانه ام ..
مستم اگر ، یا گیج و سرگردان و مدهوشم !
اگر بی صاحب و بی چیز و ناراحت ..
خراب اندر خراب و خانه بر دوشم !
اگر فریاد منطق هیچ تأثیری ندارد
در دل تاریک و گنگ و لال و صاحب مرده ی گوشم،
به مرگ نیجو؛ مُردم
شما ای مَردم عادی
که من احساس انسانی خود را
بر سرنوشت تلخ نیجو
و بر رنج فلاکت بارتان
بی شبهه مدیونم
میان موج وحشتناکی از بیداد این دنیا
در اعماق دل آغشته با خونم
هزاران درد دارم !..
درد دارم !...
شنبه 24 دی 1390 - 1:17:05 PM